loading...
بهداشت روان
فاطمه بیات و نفیسه نیک پسند بازدید : 13 یکشنبه 28 مهر 1392 نظرات (0)

بهداشت روانی در اسلام

دین مبین اسلام، به عنوان برنامه ای جامع و مدون، دستورهای دقیق و منظمی را برای سعادت دنیوی و اخروی انسان ها ارائه کرده است. یکی از عمده ترین دستورهای اسلام برای پیروان خود، مداومت بر یاد خداوند متعال است. از دیدگاه اسلام، آن گاه که روح آدمی متوجه خدا می شود و یاد خدا نهانخانه قلب او را نورانی می سازد، به باشکوه ترین مرتبه انسانی خود توفیق یافته است. آن هنگام که سرای دل به نور ایمان و معرفت الهی روشن است و وجود او سرشار از عشق به معبود می شود، آرامشی دل انگیز، روان او را فرامی گیرد و آسایش خاطری می یابد که بزرگ ترین لذت های زمینی در برابر آن رنگ می بازد. در واقع با ذکر، بعد معنوی و آسمانی انسان بر بعد مادی و زمینی او چیره می شود. در این صورت، همه بیم ها و نگرانی ها از بین می رود و بنده سرمست از باده وصال، نیرویی تازه در خود حس می کند که با تکیه بر آن می تواند به رویارویی با همه مشکلات و گرفتاری ها بپردازد.

از نظر اسلام و قرآن، یاد خدا، آرام بخش دل ها و تأمین کننده بهداشت روانی انسان است:

الَّذینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللّهِ أَلا بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ. (رعد: 28)

آنان کسانی هستند که ایمان آورده اند و دل هایشان به یاد خدا مطمئن و آرام است. آگاه باشید! دل ها با یاد خدا آرامش و ثبات می یابند.

امام علی علیه السلام در این باره می فرماید:

«ذکرُاللّه دَوَاءُ اَعْلالِ النُّفوس؛ یاد خدا داروی انواع بیماری های روان هاست».

همو در دعای کمیل به پیشگاه خداوند عرضه می دارد:

یامَن إسمُهُ دواءُ و ذکْرُهُ شِفاءٌ و طاعتُهُ غِنی. ارحَمْ مَنْ رَأسُ مالِهِ الرَّجاءُ و سِلاحُهُ البُکاءُ.

ای آن که نام او دارو، یاد او درمان و بندگی اش توانگری است! بر کسی که سرمایه اش، امید و ساز و برگش گریه به درگاه توست، مهربانی کن.

از این امام همام در روایتی نیز آمده است:

«ذکرُاللّه جَلاءُ الصُّدورِ و طُمَأْنینَةُ القلوب؛ یاد خدا، روشنایی سینه ها و آرامش دل هاست».

پیام متن:

1. تأثیر نیایش در ایجاد امنیت روانی؛

2. نقش آموزه های دینی در آرامش یافتن و بهداشت روان.

پی آمدهای نفی دین در غرب

امروزه در کشورهای غربی، صنعت، پیشرفت چشم گیری یافته و تکنولوژی، در ابعاد گوناگون زندگی مردم این جوامع راه یافته است. پس از رنسانس، به ویژه بعد از انقلاب صنعتی، بشر به تدریج با غلبه بر طبیعت و کشف قوانین حاکم بر آن، روش های بهتری را برای رسیدن به رفاه مادی به کار گرفت. با این حال، آسایش مادی هرگز نتوانست آرامش روحی را برای انسان غربی به ارمغان آورد. به عبارت دیگر، نوعی رابطه معکوس بین این دو متغیر ایجاد شد و به همین دلیل جوامع تهی از مذهب، با بحران های فراوانی رو به رو شده اند که از فراگیرترین آنها، بحران هویت و بحران معنویت است. این بحران ها، در نهایت به بروز آسیب های فردی و اجتماعی زیادی از جمله: افزایش میزان جرم و جنایت، قتل، انحرافات اخلاقی، تجاوز به حقوق دیگران، خودکشی و بیماری های روانی انجامید.

دیل کارنگی می گوید:

برادران مایو، که کلینیک آنها [در آمریکا] شهرت فراوان دارد، اعلام داشته اند که نصف بیشتر تخت خواب های بیمارستان ها را کسانی گرفته اند که گرفتار ناراحتی عصبی هستند. همچنین، موقعی که اعصاب این بیماران را زیر میکروسکوپ های بسیار قوی معاینه کرده اند، معلوم شده که در بیشتر موارد، اعصابشان کاملاً سالم بوده و بی عیب و نقص است.مرض آنها از فساد و خرابی اعصابشان نیست، بلکه از هیجان درونی، محرومیت، هراس و نگرانی، موفقیت نداشتن و ناامیدی سرچشمه می گیرد.

الکسیس کارل، در مورد افزایش میزان بیماری های روحی و روانی در آمریکا می نویسد:

هر سال تقریبا هشت هزار بیماری جدید و بی سابقه بر تعداد بیماری های روحی اضافه می شود و اگر اداره امور به همین وضع بگذرد، یک یا دو میلیون بچه یا جوان که فعلاً در مدرسه ها و دانشگاه ها تحصیل می کنند، در یک زمان به علل بیماری های روحی به تیمارستان ها تحویل داده خواهند شد....

کنار نهادن دین از زندگی اجتماعی جوامع توسعه یافته اروپایی و آمریکا، پی آمدهای ناگواری به همراه داشته و به بروز نهیلیسم (پوچ گرایی) انجامیده است.

اهل اندیشه در پاسخ به این پرسش که: ز کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود ـ به کجا می روم، آخر ننمایی وطنم درمانده اند. زیرا فرهنگی که بر اساس آن می اندیشند و به حیات خود ادامه می دهند، سال هاست ماورای این جهان را نفی کرده است.

پیام متن:

1. افول دین و برنامه های معنوی در غرب؛

2. کاهش میزان آرامش و امنیت خاطر در جوامع غربی؛

3. افزایش میزان جرائم و انحراف ها در غرب، به سبب بحران معنویت و بروز اندیشه های مبتنی بر پوچ گرایی.

تأکید صاحب نظران غرب، بر دین و آموزه های دینی به عنوان

عامل مؤثر در رفع مشکلات زندگی

بسیاری از صاحب نظران غربی، با توجه به افزایش بی رویه مفاسد اجتماعی که بر اثر دنیاگرایی و فقر معنویت گریبان گیر جوامع آنها شده است، به مردم سفارش می کنند که دوباره به آغوش دین بازگردند و زندگی خود را با شمیم جانفزای ایمان عطرآگین سازند. دیل کارنگی در آیین زندگی چنین می نویسد:

امروزه جدیدترین علم پزشکی یعنی روان پزشکی، همان چیزهایی را می آموزد که پیامبران تعلیم می دارند. زیرا پزشکان روحی دریافته اند که دعا و نماز و داشتن ایمانی محکم، نگرانی، ناامیدی، هیجان و ترس را که موجب نیم بیشتری از بیماری ها و ناخوشی های ماست، برطرف می سازد. امروزه روان شناسان نیز مبلغان متجدد دینند و حتی برای نجات از آتش دوزخ همین دنیا، یعنی زخم معده، آنژین، دومواترین و اختلالات عصبی و جنون، گرویدن به دین را توصیه می کنند. متأسفانه، ما فقط هنگامی که همه درها به رویمان بسته و آخرین نیروهایمان تمام می شود، متوجه خدا می شویم. ولی چرا تا آن موقع صبر کنیم، چرا هر روز تجدید قوا نکنیم؟ من هر گاه به نماز و نیایش می پردازم، حس می کنم که اعصابم آرامش یافته و در سکوت و ثبات بی نظیری فرو رفته است.

پیام متن:

1. دعوت مردم به دین و معنویت، از سوی اندیشمندان غربی؛

2. توجه و اعتراف این دانشمندان به نقش دین، در التیام بیماری های روحی و جسمی.

حکایتی شنیدنی

دیل کارنگی درکتاب خود، به زندگی زنی با نام مستعار ماری کوشمن اشاره می کند که نیایش و یاد خدا او را از فکر خودکشی بازداشت و نیروی جدیدی را برای ادامه زندگی در قلب او پدید آورد. داستان او چنین است:

در سال های سخت و تنگی، درآمد شوهرم در هفته 18 دلار بود. بیشتر اوقات این دستمزد به دست ما نمی رسید، زیرا هنگام بیماری شوهرم که بیشتر روزها به آن دچار می شد، هیچ گونه مزدی به او نمی دادند. او همیشه گرفتار بیماری های گوناگون مانند: اوریون، مخملک و گریپ بود. خانه ای را که با دست خودمان ساخته بودیم، از دست دادیم. به خواربار فروشی 50 دلار بدهکار بودیم و می بایستی خرج پنج فرزندمان را هم تأمین کنیم. من کارهای لباس شویی و اتوشویی همسایه ها را می پذیرفتم و در منزل لباس آنها را می شستم. لباس های کهنه سربازان را می خریدم و تن بچه ها می کردم. از زور غم و غصه مریض شدم. روزی خواربارفروشی که 50 دلار از ما طلب کار بود، پسر 11 ساله ام را به دزدیدن یک جین مداد متهم کرد. موقعی که پسرم جریان را تعریف می کرد، اشک در چشمانش حلقه زده بود. من آگاه بودم که او پسری درستکار و بی گناه است و بی جهت پیش دیگران بدنام و سرشکسته شده است. این حادثه پشتم را شکست و تمام دردها و مصیبت هایی را که با آن روبه رو بودیم، در نظر مجسم کردم. هیچ امیدی به آینده نداشتم. مثل این بود که دچار جنون موقت شده ام. دختر کوچک پنج ساله ام را به اتاق خواب بردم. پنجره ها را بستم و روزنه ها را با کاغذ گرفتم. دختر کوچکم به من گفت: مادر چه می کنی؟ من به او جواب دادم: می خواهم سرما نخوریم و سپس شیر گاز را باز کردم و روی رختخواب دراز کشیدیم. دخترم گفت: مادر، این کار مسخره است، چند لحظه پیش بود که از خواب بیدار شدیم! اما من جواب دادم: عیبی ندارد، فقط چرتی می زنیم.

سپس چشمانم را بستم و به صدای گازی که از شیر خارج می شد، گوش فرا دادم. هرگز بوی آن گاز را فراموش نخواهم کرد.... ناگهان فکر کردم آهنگی می شنوم. خوب گوش دادم، دریافتم که فراموش کرده بودم پیچ رادیوی آشپزخانه را ببندم... موزیک همچنان ادامه داشت. در همان موقع صدایی شنیدم که یک سرود مذهبی و قدیمی را می خواند: «وقتی که دردها و مصائب خود را می توانیم باخدای خود در میان گذاریم، چه لزومی دارد که از مشکلات خود نگران شویم».

با شنیدن آن سرود مذهبی قدیمی از رادیو، احساس کردم که خدا از طریق رادیو به من پیام می دهد که دست از کار نابخردانه و عجولانه خود بردارم و به او توکل کنم.

همان طور که به آن سرود گوش می دادم، درک کردم که اشتباه بزرگی مرتکب شده ام. می خواستم به تنهایی به جنگ حوادث زندگی بروم و هرگز درباره نگرانی هایم از خداوند کمک نخواسته بودم... .

از جا پریدم و شیر گاز را بستم، درها را باز کردم و پنجره ها را گشودم. بقیه آن روز را به گریه و دعا گذراندم، نه برای آنکه خداوند به من کمکی بکند، بلکه به شکرانه موهبت هایی که به من ارزانی داشته [بود]. با خدای خود عهدکردم که از آن پس، هرگز ناسپاس نباشم و تا امروز هم سر قول خود ایستاده ام.

این زن در ادامه حرف هایش، به این مطلب اشاره می کند که وضع زندگی او نه تنها به سرعت عوض نشد، بلکه گاهی سختی های دیگری، همچون کوچ کردن به یک مدرسه روستایی با اجاره 5 دلار در ماه نیز زندگی او را تحت الشعاع قرار داد، اما نیروی ایجاد شده در وجود او بر اثر نیایش و ارتباط با خدا، به گونه ای قدرت روحی او را افزایش داد که دیگر هرگز در مقابل ناگواری ها و سختی ها خود را نباخت. داستان زندگی او چنین ادامه می یابد:

امروز بچه های من پرورش یافته و هر کدام برای خود خانواده ای تشکیل داده اند. من صاحب سه نوه زیبا هستم. هنگامی که شیر گاز را به یاد می آورم، از خدای خود سپاس گزار می شوم که مرا به موقع بیدار کرد. چه خوشی هایی را از دست می دادم، اگر آن عمل وحشیانه را اجرا می کردم چه سالیان خوشی را که نمی دیدم! هنگامی که به گوشم می رسد شخصی می خواهد به زندگی خود خاتمه دهد، فریاد می کشم نکن! نکن! لحظه های تاریک زندگی، بیش از پلک زدنی طول نمی کشد و سپس آینده روشن و امیدبخشی در پیش است.

پیام متن:

نقش التیام دهندگی نیایش در زندگی انسان.

دیدگاه روان شناسان درباره نیایش و آثار آن

یکی از روان شناسان مشهور به نام کارل جونک، در کتاب خود می نویسد:

در سی سال گذشته، مردم کشورهای گوناگون به من مراجعه کرده اند و صدها بیمار را معالجه کرده ام. در بین همه بیماران که نیمه دوم زندگی، یعنی پس از سی وپنج سالگی را می گذراندند، کسی نبود که مشکل او یافتن یک عقیده مذهبی نباشد. مسلما بیماری آنها مربوط به این می شد که چیزهایی را که مذهب های مختلف به پیروان خود بخشیده اند، آنها از دست داه اند. هیچ کدام از آنها تا وقتی که عقیده مذهبی خود را نیافتند، در حقیقت معالجه نشدند.

برخی از صاحب نظران به دعا به عنوان عنصری حیات بخش و عاملی بسیار مؤثر در رفع آلام بشری توجه دارند. آنان معتقدند که مناجات در زندگی انسان تأثیری ژرف دارد و به زوایای روحی او نفوذ می کند.

الکسیس کارل، در انسان موجود ناشناخته آورده است:

حالت دعا و مناجات، آثاری در اعضای بدن ما می گذارد که در نوع خود بی نظیر است. در روز اول آن قدرها جالب توجه نیست، اما کم کم وقتی که ادامه یافت، هیچ لذتی با آن برابری نمی کند.

انسان در این حالت خود را به طرزی تسلیم خدا می کند. گویا که تخته سنگ مرمری بی اختیار، در مقابل سنگ تراش است و در همان حال از خدای خود رحمت و ترحم می طلبد و از او خواهش ها و تمناها می کند،به ویژه برآورده شدن تقاضا و آرزوهای رفیقان و دوستان خود را از خداوند مسئلت می دارد... .

بسیاری از اندیشمندان غربی، بازگشت به دین و معنویت و حضور در کلیسا و گوش فرادادن به اندرزها و سخنان آموزنده کشیشان را به مردم پیشنهاد می کنند. آنان معتقدند که در جهان تشنه معنویت، تنهاعاملی که می تواند انسان ها را به زلال معرفت رهنمون سازد، نیایش است. به اعتقاد آنان، انسان خسته از زنجیر ماشینیزم و گرفتار گردونه کارهای تکراری و نیز انسان فاقد مبدأ و معاد، زندگی کاملاً یک نواخت و پوچی دارد. آلبرکامو، نویسنده معروف غرب، در این باره از تمثیلی استفاده می کند.

او زندگی را «چرخه ای عبث می انگارد که انسان در آن، مانند سیزیف (قهرمان افسانه ای یونان) به کار تکراری بالا بردن سنگ از کوه، از صبح تا شام و سپس رها کردن آن و مجددا تلاش برای بالا بردن آن مشغول است».

نیل پستمن هم می نویسد:

زندگی کردن در جهانی که عاری از حادثه ها و اتفاقات تصادفی است و در پس هر جریانی، اعم از طبیعی یا اجتماعی، معنا و مفهومی قرار دارد و هر حادثه و رویدادی هدفمند، حداقل از دیدگاه تئوری، موهبتی است بی نظیر و تحفه و ارمغانی است که فقط از جانب دین و معارف دینی و الهیات به انسان هدیه شده است....

این سخنان نشان دهنده این است که به اعتراف بزرگان اندیشه و صاحبان خرد، دین یگانه عاملی است که به زندگی فرد جهت و هدف می دهد. انسان درمقام اشرف مخلوقات، فقط زمانی می تواند بر تمامی کائنات برتری خود را اثبات کند و بر سریر اندیشه تکیه زند که از یک دیدگاه محکم اعتقادی و آیینی آسمانی بهره مند باشد. ادیان آسمانی برای زندگی پیش از تولد انسان تا لحظه مرگ او برنامه و هدف های مشخصی تنظیم و عرضه داشته اند.

در این میان، اسلام به عنوان کامل ترین و آخرین دین، برای تمامی گام های انسان در زندگی جهت و هدف معین کرده است و بدین شکل به حیات رهروان خویش معنا و مفهومی جاودانی بخشیده است؛ حیاتی که با مرگ پایان نمی پذیرد و در واقع مرگ نقطه عطفی با حیات ماورایی اوست. دقت در زندگی و سخنان بزرگان علم و معرفت جهان غرب، می تواند برای ما هم بشارت دهنده و هم هشداردهنده باشد. بشارت دهنده است؛ زیرا به ما ثابت می کند که خردمندان دیگر ملت ها با وجودی که به اختراعات و اکتشافات صنعتی فراوانی موفق شده اند، خلأ دین و معنویت را در زندگی خود احساس می کنند و هشدار دهنده؛ از آن رو که وقتی مادی گرایان و دنیامحوران تا بدین اندازه به سرچشمه های اصیل معنویت نزدیک می شوند، وظیفه ما به مراتب از گذشته سنگین تر و پراهمیت تر می شود. چرا که ما در دامان مکتبی رشد یافته ایم که آموزه های پربار و گران قدر آن، مانند سرلوحه هایی زرین و هدایت گر، سعادت دنیوی و اخروی ما را فراهم می آورند.

پیام متن:

1. توجه به دین؛ عاملی سرنوشت ساز در زندگی؛

2. تأکید بر رسالت خطیر مسلمانان در ارائه دین.

خدا در نگاه جبران خلیل جبران، نویسنده معروف لبنانی

دین و نیایش و ارتباط معنوی با خداوند بزرگ، از آغاز خلقت بشر و هستی، در هر زمان به شکلی مطرح بوده است. سخن گفتن و اندیشه در این باره نیز از همان روزها آغاز شده است و تا همیشه تاریخ شیرینی و حلاوت خاص خود را خواهد داشت. جبران خلیل جبران در باغ پیامبر و سرگردان درباره خدا و نشانه های او در اطراف ما کلامی جذاب دارد، وی می گوید:

بسیار بارها، خدای بی نهایت را به آواز می خوانید و اما به راستی جواب این آواز را نمی شنوید. می توانید به آواز پرندگان گوش بسپرید و نیز به نوای برگ هایی که با گذر باد، شاخه را ترک می گویند. یاران من، فراموش نکنید که اینان تنها آن گاه می خوانند که از شاخه جدا شوند!

باز از شما می خواهم چنین آزادانه از خدا سخن نگویید که همه چیزِ شماست. به جای آن به گفت و گو درآیید و یکدیگر را دریابید.

چون اگر پرنده مادر رو به آسمان پرواز کند، چه کسی جوجگان تازه از تخم درآمده را غذا می دهد؟ و اگر زنبور عسلی، زفاف میان دو شقایق را در دشتی واسطه نشود، دیگر کدام شقایق خواهد رویید؟ تنها آن هنگام که در خویشتن کهتر خویش گم شوید، به جست وجوی آسمانی برمی آیید که خداوندش می خوانید. باشد که راه به درون خویشتن مهتر خویش بیابید؛ باشد که کمتر عاطل باشید و جاده ها را سنگ فرش کنید.

پیام متن:

1. نزدیک بودن خدا به انسان؛

2. توجه به آیات و نشانه های الهی در پیرامون خود؛

کلامی از یحیی بن معاذ رازی پیرامون شیرینی یاد خداوند

سعدی علیه الرحمه، به نقل از یحیی بن معاذ رازی رحمه الله می گوید:

خداوندا! همه دنیا را به کلیت، میدانی ساختم و دل خود را در آن میدان گویی ساختم و آن گوی را هر جا انداختم، با هیچ چیز قرار و آرام نگرفت، الا به نام تو و همه عقبی را میدانی کردم و دل خود را در آن میدان گویی کردم و به هر طرف که زدم، با هیچ چیز قرار و آرام نگرفت، الا به دیدار تو.

ملکا! مرا از همه دنیا نام تو بس و از همه عقبی مرا جمال تو بس. جان و جهان من! از عالمِ نام به عالمِ پیغام آی!

پیام متن:

1. قرار و آرامش انسان با یاد خدا محقق می شود؛

2. خداوند، تکیه گاه و پشتیبان انسان در دنیا و عقباست.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
این یه سایت درباره ی بهداشت روانه که منو دوست عزیزم درست کردیم امیدواریم مفید باشه و ازش خوشتون بیاااااااااااااااد
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 28
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 20
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 22
  • باردید دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 26
  • بازدید ماه : 25
  • بازدید سال : 61
  • بازدید کلی : 837
  • کدهای اختصاصی
    ابزار و قالب وبلاگبیست تولزابزار سخن بزرگان برای وبلاگ ها و سایت ها
    .......................................................................................

    چت روم

    چت روم
    قالب وبلاگ
    گالری عکس
    دریافت همین آهنگ
    .......................................................................................

    طراحی سایت

    .......................................................................................
    Up Page
    .......................................................................................


     .......................................................................................
     .......................................................................................


    .......................................................................................


    .......................................................................................


    .......................................................................................


    .......................................................................................


    .......................................................................................


    .......................................................................................


    .......................................................................................


    .......................................................................................


    .......................................................................................


    .......................................................................................


    .......................................................................................


    .......................................................................................


    .......................................................................................


    .......................................................................................


    .......................................................................................